شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعولن قالب شعر : ترجیع بند
به دفـتر قـلـم شعـر ترمیگذارد سپس قـافـیه را شکـرمیگـذارد
توروح تهجّد شدی پس خـداوند طلـوع تورا درسحـرمیگذارد
بیا امشبی را سرازسجده بردار که سجـاده پـایتوسرمیگذارد
علی هستی وقبل هرگونه خصلت خدا در وجودت جگـرمیگذارد
توکه جای خـود داری آقا نگـاه ابـوحـمـزهات هـم اثر میگـذارد
نیـفـتد زپا دردوعـالـم کسیکه به بـزم توپـابـیـشتـرمیگـذارد
نمیخـواستمسجـدهات کرده باشم ولـی هـیبت تومگـرمیگـذارد؟
علی هستی،الحقکهحیدرنمایی
سـلامٌ عـلی حـضرت کـربـلایی
تـویـی سـاقـی چـهـارمخـانـواده مـنـم تـشـنــۀ جـام لـبـریـز بــاده
منـم تاهـمـیـشه خـمـارنگـاهـت تـویی عـلت مـستـی فـوقالعـاده
ازآن ساعتی که زبان بازکردم توجـاری شدی بر لـبـم بیاراده
ازآنجاکه شاه دلما حسیناست بخوانیمت:ای حضرت شاهزاده
نه که قوم وخویش توهستیم آقا خدا رزقمانرابه دست تو داده نشستی بهجانم ادب حکم میکرد که بـنـویـسم ازتو ولی ایـستـاده
غزل با تکلف سرودن هنرنیست قلم میزنم بعد از این صاف وساده
مـدد کن که از کـربـلای مـعـلی بـیـایـم بـقــیــع تـو پــای پــیــاده
تودریا وسرچشمۀ هرچه رودی زلالی طهوری به رنگ شهودی سرشت توازنور ذات الهیست زمین و زمانی نبـود وتوبودی
بخـوانـند زیـنالعـبـادتمـلائک که سجاد وهمواره گرم سجودی
همگی بههمراه«سیدعلی»مان میآئـیم سـوی مـدیـنـه بهزودی
بنا میکـنـیم از سرنـوحـریـمی بهکوری چشمان هرچه یهودی
به امیـد روزی که دیگـر نـمـاند نـشانی زقـوم کـثـیـف سـعـودی
به پایان برم شعرخود رادرآخر به الهامی ازشعرمرحوم جودی
پیام آور عشق ومهر و رهایی!
سـلامٌ عـلی حـضرت کـربـلایی